کاش هنوز بودی…
کاش کارهای نیمه تمام بقیه را تمام می کردی
کاش قدرت را بیشتر می دانستم کاش بیشتر برای سلامتی ات دعا می کردم. کاش خودم رسانه ات می شدم و با نشان دادن کارهایت قوت قلب مستضعفان می شدم…
می گفتند گم شده ای ولی این من بودم که گم شده بودم در میان انبوه کارهای نکرده ام…
برگرد و پیدایمان کن …
حالا که می دانم بین من و تو پرده ی نازکی از غیب فاصله شده و از جایی نزدیک تر از چیزی که فکرش را هم نمی کنم اماده ای تا پر قدرت تر از همیشه به یاری ام بیایی…
نگاهم می کنی از انهایی که تا اعماق قلبم نفوذ می کند …و مطمئنم می کنی که: “ان ربی معی سیهدین…”
در دریای چشمانت غرق می شوم …
به یادم می اوری تقوا و سعه ی صدرت را
ارامشت را
دلتنگت می شوم
دلم توحیدی می خواد از جنس ابراهیم
دلم وحدتی می خواهد از جنس نور
وحدتی که ترس ها و اضطرابهایم را بشوید و “لیطمئن قلبی” ام شود
می دانم اخر الزمان که باشد ابتلائات پیچیده تر می شود.
عباس می خواهد که مرد جنگ باشی و نجنگی تا حرف ولی ات زمین نیفتد
هشتم تیر وقت حضور ماست

چشم شهدا به ماست که چطور سربلند از این انتخابات بیرون خواهیم امد
مثل ابراهیم از میان شعله ها
خدایا
اتش غضب ها را
اتش منیت ها را
در این انتخابات بردا و سلاما برایمان قرار ده🙏

#سلام_بر_ابراهیم

#رای_عزیز_من