1

فاطمه عطائی

*تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد، حتی رایگان!*

حدود ۱ ماه پیش فهمیدیم زن‌عمو سرطان دارد. روزی که جواب قطعی آزمایش را گرفتند، خبردار شدیم. از همان فردایش شیمی درمانی شروع شد. باید هر چه زودتر مانع تکثیر سلول‌های منافق  در بدنش می‌شدند.
شیمی‌درمانی، تر و خشک سلول‌ها را باهم می‌سوزاند، همانطور که تر و خشک بیمار و خانواده‌اش را .
فاطمه مثل مادرش،موهایش را مدل پسرانه کوتاه‌کرد. حتی اگر این کار را نمیکرد، احتمالا فشار زیاد امتحانات پایان‌ترم که با پرستاری از مادر و خانه‌داری و مهمان‌داری همراه شده بود، روی رشد موهایشتاثیر می‌گذاشت.
از بین اعضای بدن،( موی سر) فداکارترین است، چون هر کجای بدن کم می‌آورد، برای بقای آن قسمت، این موها هستند که از خودشان می‌گذرند، البته هیچ کس هم به این همه فداکاری‌ راضی نیست.
زن‌عمو روحیه‌اش را باخته بود. محمدحسین سه ساله‌ را از خودش دور می‌کرد که عادت کند و در نبودِ مادر، آسیب روحی جدی نبیند.
زهرای ۱۰ ساله از غم بیماری مادر در تب می‌سوخت و این روزها دیگر خبری از اصطکاک و جرقه‌‌های نوجوانی دختر و مادری‌شان نبود.
تب و کوتاه‌کردن موها برای همدلی با مادر، تنها واکنش فیزیکی خانواده‌ نبود. داغِ دلِ فاطمه هر روز پخته‌ترش می‌کرد.

ان روزها حتی در خانه ما که در طبقه پایین خانه‌ی  آنهاست، خبری از سر و صدای بازی و دویدن زهرا و محمدحسین نبود، چون  به فکر استراحت و ارامش مادر بودند.
علاوه بر همه‌ی این‌ها، برای عمو که مرد و مدیر خانه است علاوه بر غم و ناراحتی همسر و بچه‌ها ، فشار اقتصادی درمان سرطان هم سنگین بود. با یک حساب سرانگشتی، اگر تغذیه و تقویت روزانه بیمار سرطانی به یک میلیون تومان نرسد، تغذیه‌ی دو سه روزش حتما می‌رسد،  به علاوه‌ی هزینه روزانه‌ی اعضای خانواده که باید از یک بیمار خاص که بهبودش تاریخ معینی ندارد،  پرستاری هم بکنند، هزینه‌ی آمپول‌های چند ده میلیونی و شیمی درمانی هم که دیگر گفتن ندارد.
اما روز اول شیمی درمانی که رسید، مادرم که همراه عمو و زن‌عمو رفته بود، متوجه شد که خوشبختانه هزینه درمان سرطان رایگان شده. از شنیدن این خبر هم تعجب کردیم و هم خدا را شکر. کردیم.

جمله‌ی «درمان سرطان رایگان شد» را در که جستجو کردم، فهمیدم این خبر از  دستاوردهای دولت سیزدهم، دولت شهید رئیسی بود. تقریبا مطمئنم که عمو جانم، تنها کسی نیست که نمی‌داند این خدمات از طرف چه کسی و در کدام دولت پیگیری و تصویب شده.بعید می‌دانم اگر این خبر را با سند ببیند،  هنوز هم معتقد باشد که شاه باید بیاید مملکت را درست کند و آخوندها باعث همه‌ی مشکلات کشورند، البته شک دارمبا وجود درد  و رنج مریض‌داری، حواسش به این چیزها باشد.
اما من از همان موقع که این خبر را شنیدم، خدا را شکر میکنم که در این شرایط که ما آن را از نزدیک لمس می‌کنیم، خانواده‌ی بیمارانِ سرطانی فقط با درد مریض‌داری دست‌وپنجه‌نرم میکنند، نه فشار اقتصادی درمان.

4 تیر 1403