1

مریم حمیدیان

کت مردمی

سال‌ها قبل قاب مردی با موهای جوگندمی میان مزارع گندم برای من قدرت نداشت. دلم می‌خواست کاندید ریاست جمهوری را با کت و شلوار مشکی و کفش براق روی جایگاه شیک و پیکی مقابل حضار اتوکشیده‌ای در حال سخنرانی ببینم. یک چیزی مثل سخنرانی‌های تد! اما از وقتی آن مرد در روستای صفر مرزی سوخت، معنی این قاب را می‌فهمم. انقلاب مستضعفین است دیگر. به سخنرانی که نیست! به پای حرف دل مستضعفین نشستن است. به ظرفیت داشتن است. این را از وقتی آن مرد جلوی تهمت‌ها سکوت کرد فهمیدم. از عبا و قبا خاکی میان راه این روستا و آن روستا کار جهادی را شناختم. کت ناتراز می‌ارزد به کت نفاق! کت و شلوار آراسته و ریش رنگ شده بماند برای پشت میزنشین‌ها. ما دنبال شادی دل پیرمرد روستایی‌ای هستیم که بدون لکنت حرفش را به رئیس جمهور بگوید. خون آن مرد دل‌ها را بیدار کرد. بازی رسانه‌ای بس است دیگر! به مردی با کفش خاکی برای کارهای برزمین مانده نیازمندیم

2 تیر 1403