0

معصومه ابوالحسنی

باسلام من یک بانوی مربی درجه یک کشوری هستم یک دهه ۶۰ سوخته درکنارشغلم که ساعتی نیم بنداست کارنظرسنجی وپرسشگری میکنم به روستا مراکزغیراستانی کارتلفنی مشکل نخبگان مشکل مردم وگشاورزان وکارگران وخلاصه انواع مواردانجام میدم گاهی ساعت هاگریه کردم وفراموش کردم خودم بیکارم همسرم بیکاراست وپارتی(منظورپیگیری وردشدن بی دلیل درچندین مصاحبه درحالی که نفراول بود) که خوداین معضل خیلی هاست اما یک مهندس اعلارقم کارمندرسمی بودن حقوق نمیگویم حداکثری ولی خوب ۲۰ وکلی مزایا زیرکولر…چرااینقدرشاکیست وازرای ندادن میگوید،وتمایلی به حل مشکلات هموطن کم برخوردارخودنیست ،وحتی حاضرنیست بخاطرتجربه اشتباه نظرقلبی خودراعوض کندوهنوزاصراربه تکراریابه کل نفی امر رای دادن بکند ،ولی من باگوشت وپوست ومغز استخوانم متوجه تاثیری رای شد ه ام اومدن فردی کارادن وتاثیر آن درزندگی مردم واقعافرق داردکه چه کسی بیاد،البته من مخلص دوستانی هم هستم که واقعابرگشتن ورای قبلی خودشون عوض کردن وبه اندازه شادی دل یک گشاورز تلاش کردن ،الانم حتی یه مخاطب تصمیم درست بگیره من به شخص به عنوان هموطن دستش رامیبوسم وازروزنامه نگاران که گاهی واقعاروی لب تیع راه میرودندوباعث اشتباه مردم وافکارعمومی میشوندنمیگذرم بازم بخاطرکودک مناطق مردم حاضردرکلاس گچ وسنگی بهرحال رای من وشمایعنی اشاره برای بودن ونبودن یک ملت مواظب اثرانگشتمان باشیم امیری میخواهیم کبیر یا….درودبرهمه کسانی که درهرلباسی وزمانی برای عزت ایرانم وطنم پاره تنمان ازجان شیرین خودگذشتن…مثل ریس جمهورشهیدوتمام همراهان بخصوص بخصوص جوانی پرتلاش ونمونه مثل مالک رحمتی عزیز…
#رای عزیزمن
#معصومه حسنی
#ایران

6 تیر 1403