0

فضیله غبیشاوی

تریبون آزاد
سه روز مانده به انتخابات اسفند ۱۴۰۲ بود! بسیج دانش‌آموزی به‌عنوان مربی طرح بهنام دبیرستان متوسطه اول از بنده خواسته بود که به کلاس نهمی‌ها بروم و در مورد انتخابات و مشارکت حداکثری، تریبون آزاد برگزار کنم. از آنجایی که شناخت کاملی نسبت به دیدگاههای نهمی‌های مدرسه داشتم کمی نگران بودم که نکند بحث‌ها به جایی کشیده شود که خانواده‌ها معترض شوند و بگویند که چرا عقاید خودتان را به دانش‌آموزان تحمیل می‌کنید و یا چرا برای دانش‌آموزانی که هنوز به سن مشارکت در انتخابات نرسیده‌اند این مباحث را مطرح کنید.

دل به دریا زدم و با ورود به کلاس نهم به همۀ این افکار پایان دادم و پس از سلام و احوالپرسی و کمی مقدمه چینی، موضوع بحث را روی تابلو نوشتم. با فهمیدن موضوع بعضی کردند و برخی استقبال. کمی صبر کردم و بعد از اینکه همه آرام گرفتند، گفتم حالا تک‌تک بپرسید. یکی از دانش آموزان با صورتی کاملا بی تفاوت گفت: «اجازه حالا هدف از این بحث چیه؟ ما که نمیتونیم تو انتخابات شرکت کنیم. اصلا اگر سن ما هم برسد هیچ علاقه‌ایی به مشارکت نداریم. چون همان که خودشون می‌خواهند بر سر کار می‌آید و اصلا نظر مردم مهم نیست!» همه آرام بودند و منتظر عکس‌العمل من بودند! از بقیه پرسیدم و بیشتر کلاس یک صدا با هم گفتند: «بله! چه فایده‌ایی داره؟»

آن دانش‌آموز را مخاطب قرار دادم و گفتم: «سیما جان! میشه به من بگی که چه کسی را خودشون انتخاب کردند؟ و اصلا منظورت از خودشون کیه؟!». گفت: «همان مجلس خبرگان و همان رییس جمهور فعلی آقای رییسی! رو خودشون انتخابش کردند چون همه راه‌ها را رو مردم بستند گزینه‌ایی بهتر از او نبود مردم ناچار شدند انتخابش کنند!» با لبخند گفتم: «مگه انتخاب بدی بود؟!». با چشمان درشت شده و کاملا متعجب گفت: «یعنی از این وضعیت اقتصادی و معیشت، از این وضعیت درآمدهای ناچیز و اجناس گران از این فقر و مشکلات و وضعیت حجاب و عدم آزادی که داریم و هزار چیز دیگر شما خوشحال و راضی هستید؟!». گفتم: «نه که راضی باشم ولی این مشکلات ما نتیجۀ یک انتخاب اشتباه بود. با رضایت به‌ من نگاهی انداخت و پیروزمندانه گفت: «پس قبول دارید که انتخاب‌تون اشتباه بوده!» گفتم: «بله چرا نباید به اشتباه بودن چیزی که اشتباهه اعتراف کنیم ما قبل از انتخاب جناب رییسی با انتخاب آقای روحانی یک‌بار اشتباه کردیم و با انتخاب دوبارۀ ایشان در چهارسال دوم این اشتباه را تکرار کردیم و شد آنچه که نباید می‌شد و وضعیت اقتصادی و این همه مشکلاتی که شاهد هستیم نتیجۀ همان اشتباه است و گرنه دولت جناب رییسی که در حال جهاد است . مسیر رشد و پیشرفت کشور را توسعه بخشیده و با تمام قدرت و با پشتکار شبانه‌روزی در حال خدمت رسانی است.» رو کردم به بقیه دانش آموزان: «هیچ میدونستید که تو این سه سال چند کارخانه و کارگاه که در زمان دولت آقای روحانی تعطیل شده بود دوباره راه‌اندازی شد. حتی همین وضعیت معیشتی که بوجود آمده دلیلش اینست که خزانه ایی که جناب رییسی تحویل گرفتند تقریبا صفر بود و حالا چیزی در حدود ماهیانه ۱۰ تا ۱۵میلیارد تومان را این دولت دارد بخاطر بدهی بر جا مانده وصول می کند! کاش زود قضاوت نکنیم و این خدمات را نادیده نگیریم! خدا کند دیر نکنیم که مولای‌‌‌‌مان علی(ع) می‌فرمایند: اضاعة الفرصة غُصّة؛ از دست دادن فرصتها موجب اندوه و پشیمانی است. ما باید فرصت شکر‌گزاری از نعمت چنین رییس جمهوری را از دست ندهیم چرا که شُکر نعمت نعمتت افزون کند و متاسفانه کُفر نعمت از کَفَت بیرون کند.»
دانش‌آموزی گفت: «خانم اجازه حالا وظیفۀ ما چیست؟ برای ما فرقی نمی‌کند که». گفتم: «مهم هست ولی سخت نیست. در جمع های خانوادگی به مشارکت تشویق کنید و از #تأثیر_یک_رأی بگویید؛ تاثیر آن در سرنوشتی که برای ما عزیز است.»
#رأی_عزیز_من

1 تیر 1403